ببخشید ، شما قصد ازدواج دارین؟
ببخشید،شما قصد ازدواج دارین؟
به نام او که که سر آغاز همه ی دست نوشته هاست.
نقطه ی گشایش کلام،شهد شیرین سلام...گوارای روح پاکتون
بعد از گذشت یکسال کلنجار رفتن با خودم،بالاخره تصمیم گرفتم برا اولین بار تو دانشگاه زابل طرح داستان سریالی رو پیاده کنم.
" ببخشید،شما قصد ازدواج دارین؟" nیک داستان دنباله دار است که در چند فصل مختلف با شاخه ها ی متفاوت در بحث شیرین ازدواج به چاپ میرسه.
نمیدونم چقد میتونم تو اینکار موفق باشم و این داستانی که شروع کردم ممکنه واسه تون جذاب باشه.
راستش تو این یکسال نگران این بودم که نوشته های من اینقد قوت محتوایی داره که بتونه ذائقه و طبع غنی شما د وستان عزیزم رو بی نیاز کنه یا نه،چون وقتی نظرات شما و نگاه دقیقتون رو نسبت به نشریه ها میبینم،به خودم افتخار میکنم که واسه همچین جمع فهیمی مطلب مینویسم.
قبل از شروع کار لازمه که چند تا نکته رو خدمت شما بزرگواران یاداوری کنم.
این داستانی که قسمت اولش رو در آخر همین مطلب مطالعه
خواهید کرد،محتواش مباحث مشاوره ای پیرامون ازدواج هست.
در پایان از همه ی دوستان گرانقدر مشتاقانه دعوت میکنم که تو این طرح بنده حقیر رو کمک کنند که به یاری معبود یگانه بهترین رهکارها و دستور العمل ها رو در زمینه مشاوره شیرین ازدواج ارائه کنیم.
با آرزوی توفیق روز افزون
محمد معاذاللهی پور
باید داستان جالبی باشه...میخونم و نظرمو در انتهای این سه قسمت بهتون میگم...
در پناه حق